x
 26 Esfand 1387
Nazi
26 Esfand 1387
Avizhe
جمعه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۸
امشب مي خوام مست بشم
عاشق يك دست بشم
بدون تو نيست بودم
امشب مي خوام هست بشم.................

انگار افتاديم تو يه دنياي جديد.همه چيز تازگي داره و همه چيز فوق العاده ست.حتي براي يه ثانيه فكر نمي كرديم همه چي اينقدرغير قابل باور پيش بره.اما الان اينجاييم...
چه ثانيه هايي كه گذشت....... واي خداي من..........................
هيچ وقت فكر نمي كردم از نقطه اي كه كلي خاطره ي سخت ازش دارم و زمستون و تابستون غرق در تنهايي رو اونجا گذروندم بشه يه مبدا.بشه يه مكان مقدس...
حالا تو شهر خودمون
حالا تو تك تك خيابون هايي كه جاي پاي ما روشون هست و تا ابد پاك نميشه.
امروز اينجاييم و فردا آنجا
امروز با هزاران چشم رو به روييم و فردا با ده ها هزار چشم
امروز در برابر رويداد ها ضعيف و فردا در برابرشان كوه
امروز تو اينجايي و من اينجا...

نمي خوام به آخرش فكر كنم
آخرش ميرسه به يه نقطه ي مبهم درست مثل دفعه ي قبل و بدون خداحافظي...
و درست اندكي بعد تصوير مبهم آرام آرام شفاف مي شود و من از پله ها پايين مي آيم و به دنبال چشم هايت خدا را فرياد مي زنم

ما امروز اينجاييم
.

نوشته شده توسط rambod ساعت ۱۱:۴۵ قبل‌ازظهر

 




من نیازم تو رو هر روز دیدنه...