x
 26 Esfand 1387
Nazi
26 Esfand 1387
Avizhe
یکشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۸


گفتن این برخوردها و رفتارات خوب نیست. پافشاری کردم که "این که برای رفتارها حد و مرز باشه خوب نیست" .
اینقدر پیش رفتم که خودم از دست خودم ذله شدم ...
گفتم باشه، از اول ! ازت پرسیدم یکم آرامش بهم میدی؟می شی پناه من ؟
وقتی صدات میاد که توش "نه" نیست ، دیگه من چه سوالی دارم که بپرسم ؟ ...
.
.
محو چین چینای پارچه ی هندی می شم که دامنش دور پاهام پیچید شده .
بهار رو اینجوری دوست دارم . هوای خوب، دلِ پر از امید، پشتِ گرم به یار و تموم .
بهار و پاییز، روز و شب، لبخند و اشک من با نگاه تو نقاشی می شه .

تو که زبردستی ؛ این تابلو رو مثل بقیه خوب از آب در بیار :)

:*




نوشته شده توسط نازی ساعت ۲:۱۸ قبل‌ازظهر

 




من نیازم تو رو هر روز دیدنه...