x
 26 Esfand 1387
Nazi
26 Esfand 1387
Avizhe
سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۸


نمی دونم باید خوشحال باشم از اینکه بهترین خاطره ی عمرم با تولد یکی از نزدیک ترینام یکی شده ، یا حسودی کنم به این تقارن! که این تاریخ باید یه روز ماورای تقویم باشه به دور از دستبرد همه عالم و آدم ...

دلبرکم چیزی بگو به من که از گریه پُرم ...

نمی دونم باید ناراحت باشم از اینکه توی سالگردِ امسالِ بهترین خاطره ی زندگیم یکی از بدترین اتفاقات ممکن هم رخ داد؛ یا حسودی کنم به این تقارن ... که این تاریخ باید در دوردست روزها و ثانیه ها ، جایی فقط و فقط توی ذهن من و تو پر کنه و بس ...

چیزی بگو، اما نگو از مرگ یاد و خاطره ...

دلم آزادی وقت و فکر می خواد برای گفتن از همه چی برات ... از اینکه چقدر از خودم ناراحتم ...
.
فردا اتفاق مهمی در راهه . برای هر کس بگم به اندازه ی تو اهمیتش رو درک نمی کنه . که اگه موفق بشم ، یکی از بزرگ ترین افتخارهای زندگیمه.

همواره 28 اردیبهشت !

نوشته شده توسط نازی ساعت ۹:۰۱ بعدازظهر

 




من نیازم تو رو هر روز دیدنه...