x
 26 Esfand 1387
Nazi
26 Esfand 1387
Avizhe
دوشنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۸۸
امسال فوق العاده شروع شد...
.
روزها پشت سر هم مي گذشتن.هيچ وقت فكر نمي كردم عيد از راه برسه.فكر نمي كردم اصلا برسم كادو تولد رو آماده كنم.مدام كار پشت سر هم رديف مي شد و دل نگراني هاي دم به دم.ولي عيد رسيد...

هر سال عيد زندگي من همينه...سال نو شروع ميشه و من در انتظار سومين روز بهار كه نوروز و جشن بگيرم.يهو كلي ذوق و خوشحالي مياد سراغ من.و اونجاست كه ديگه از هوش مي...

وقته كادوي تولدش 2 روزه رسيد شاخ در آورديم.ولي باحال بود :) اولين تجربه هاي خريد بعضي چيز ها رو داشتم كه گويا ضعيف هم عمل كرده بودم .قول مي دم تمريناتم رو سنگين تر كنم تا عملكرد بهتري از خودم نشون بدم :)) ...
عشق من...
با تمام اتفاقات بزرگ و كوچيكي كه امسال رخ داد ولي آغاز بهار و آغاز زندگي انگار يه شبنم زيبا رو پاشوند رو اون اتفاقات كه الان همشون خاطره شدن و موندگار...

تا بهار دلنشين آمده سوي چمن...
بهار من...

تولد تو يعني هرسال منو بيشتر و بيشتر فرو بردن تو درياي عشقت...تو اون همه خوبي...تو اون همه محبت...
حس مي كنم فرصت جبران دارم.از تك تك اين فرصت ها نهايت استفاده رو مي كنم.
آخرين هديه تولدت اون آهنگ بود.چيزي كه هيچ وقت از بين نمي ره و مي مونه تا آخر اين دنيا ...
تو اينجايي ماه من...
اينجا ...
اينج...
اين...
اي...
ا...

تولدت مبارك :*

پي نوشت : فقط براي خودم :)

نوشته شده توسط rambod ساعت ۱:۰۰ بعدازظهر

 




من نیازم تو رو هر روز دیدنه...