x
 26 Esfand 1387
Nazi
26 Esfand 1387
Avizhe
جمعه، آبان ۲۴، ۱۳۸۷
یار من ...
.

یار یعنی دل تو .

یعنی هر اونچه که با تمام دلت می ذاری برای اثبات بودنت .

یار یعنی وجود تو .

یعنی پر شدن از بودنت ، در عین جای خالیت .

یار یعنی لحن مهربون تو .

که با چند لحظه دل سپردن بهش ، همه ی درد و غم هام شکل خنده داری به خودشون می گیرن.

یار یعنی صدای تو .

که وقتی دلم تنگه و برام حرف می زنی .... فقط به صدات گوش می دم و چشم هامه که پر می شه ...

منو ببخش که هیچی از حرفات نمی فهمم .

چون فقط صداته که توی گوشم می پیچه .

.

یار یعنی تو با اون انرژی که بابت سهمت از این رابطه ی مقدس می ذاری ...

و حتی خیلی بیش تر ....

.

یار ، تویی برای من . منی که تمام وجودمو سپردم به دل پاکت .

می دونی که نمی تونم همه ی احساسمو با این کلمات بیان کنم . صدات که کنم خودت هر چی که درونم می گذره رو لمس می کنی ....

.

می خواستم امروزمون رو ثبت کنم .

با تمام لحظات به یاد موندنیش...

امروز . 24 آبان 1387

.

ممنونم عشق من

ممنونم بابت همه ی بودن هات .

برای همه ی مهربونیات که می ره توی کوچک ترین ذرات وجودم ، ممنونم .

دستام توی دستای تو گرمن ...

:)



نوشته شده توسط نازی ساعت ۱۰:۲۸ بعدازظهر

 




من نیازم تو رو هر روز دیدنه...