.
- آرومی ؟
آرومم...
- آروم آروم ؟
آره...............
.
.
.
بغلم کن عشق خوبم . بذار آرامش بگیرم
سر بذارم روی شونه ت ، با نفس هات خو بگیرم
جز سر انگشتای گرمت ، تن من عشقی ندیده
دست بکش رو گونه ی من ، منو خواب کن تا سپیده
.
.
.
نمی خوام با فکر کردن به سختی هایی که پیش رو داریم نفسم بگیره . می خوام باز هم تا جون دارم ادامه بدم .
شاید هیچ کس غیر از خودمون فکر نمی کرد که می تونیم اینجوری دووم بیاریم . تا اینجا رو اومدیم و از به بعدش رو هم با جون و دل می دویم . با انرژی جندین برابر .
باید این دوری به دستای خودمون تموم شه ...
به داد دلم برس...
خیلی تنگه ....
.
.
.
پ ن (من) :
تا اینجا اومدیم چون تو امید بهم دادی
فقط به فردا فکر می کنم
فردایی که من و تو همه ی سهم خودمون رو ازش می گیریم
حق ماست ...
با سحرگاهی که می آمیزد باور ریزش برگ . . .
من و تو تو همین فصل جوونه زدیم
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم . . .
سرم تو همین موهای پریشون و پاکته که همیشه مست ِ مستم
.
سهم ما از این دوری یه عمر آرامشه .
آرامش با عشق عشـق عشـــــق عشــــــــق
برچسبها: من و نازی
[ Today Shoot ]
من نیازم تو رو هر روز دیدنه...