x
 26 Esfand 1387
Nazi
26 Esfand 1387
Avizhe
پنجشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۶
جشنواره موسیقی یا موسیقی در جشنواره !
.
تو همون دوران پیک سنجش خریدن و خبرهای داغ کنکور بودیم . یه بار که داشتم پیک سنجش رو ورق می زدم چشمم افتاد به یه تیتر دلچسب.چهارمین جشنواره موسیقی دانشجویی . یه لحظه رفتم تو فکر که می تونم یه کار برسونم به جشنواره یا نه .عشق من وقتی به تو گفتم اون خوشحالیت منو صد برابر قوی تر کرد . بهم گفت رامبد یه تغیراتی توش نمی خوای بدی ؟! گفتم خوب یه ذره ملودیشو درست می کنیم و تنظیم کار رو...

_ اولش قرار بود یه آهنگ دیگه ببری اونجا.یهو نظرت عوض شد و این آهنگ روبردی . 3 ، 4 روز بیشتر به شروع جشنواره نمونده بود که یه شب زنگ زدی . آهنگو کامل برام زدی .تمام توضیحاتشو هم دادی . چقدر دلم می خواست من هم اونجا بودم . ردیف اول ... از همه جلوتر ...
یه بیتی از شعر به نظرم یه خورده ایراد داشت.تا بهت گفتم گفتی نازنین عوضش کن !!! _ من؟! _آره دیگه،اصلا واسه همین شعرو برات خوندم که بنویسیش و هر جاییش که به نظرت خوب نبود رو عوض کنی...
شب اون بیت رو یه کم تغییر دادم و بیت جدید رو برات اس ام اس کردم . انگار بعد از اینکه اون بیت رو عوض کردم بقیه بیت ها هم به نظرم مشکل دار بودن.غیر از بیت پنجم که آخرشـــــــــــــــه !
لبخند حوض دل تو به ماهی نگاه من
دوباره باید تازه شد رهای از غبار تن
خلاصه حسابی جوگیر شده بودم و همه رو می خواستم عوض کنم . داشتی می خوابیدی و من هی بیت های جدید رو به اطلاعت می رسوندم !!! فرداش هم آخرین تجدید نظر رو کردیم...
_بهم گفتی رامبد نکنه بری اون بالا شعر رو اشتباهی بخونی یا یادت بره . گفتم ایشالا که یادم نره ! پشت سن فقط من و امیر بودیم که شاد و خوشحال انگار نه انگار بودیم . بقیه گروه ها یکی دنبال بخاری می گشت دستاشو گرم کنه اون یکی همین طور ساز می زد و هی به خواننده گروه می گفت اینجاشو یادت نره ها اونجاشو این کارو کنی ها
دو نوازی ستار و پیانو از دانشگاه آزاد و صنعتی شاهرود !
.
Music Link :
http://rambodsharifi.persiangig.com/audio/ejra.mp3
.
. همین طور که مردم دست می زدن من و امیر رفتیم رو سن . حس خیلی خوبی بود . نیروی خوبی تو سالن بود . همین ردیف اول . دقیقا روبروم . بهش لبخند زدم ازش اجازه گرفتم و شروع کردیم ... چشمامو که باز کردم مردم دست می زدن و کار تموم شده بود . سریع از در پشتی سن اومدم بیرون و رفتم تو حیاط پشتی دانشگاه تهران و زنگ زدم به تو .

وای عشق من سلام ... سلام عزیز دلم... سلام ....
- توخیابون بودم.داشتم تند تند راه می رفتم که به اتوبوس برسم . زنگ زدی....خیلی خوشحال بودی...خیلــــــــی... از ذوق خنده هات منم غش غش می خندیدم. رو اون پیاده روهای سنگفرشی که راه می رفتم حس می کردم قدم به قدم داری باهام میای ... فوق العاده بود...فقط همینو می تونم بگم.
شندین صداش اونم تو اون لحظات من و به آسمون نزدیک تر می کرد ... پرواز...
.
.
.
بخش 2 نوازی به دلیل کم بودن گروه ها از بخش مسابقه جشنواره حذف شد . خیلی ها معتقد بودند هیچ دو نوازی صلاحیت نداشتند اما خیلی های دیگه معتقدند که مرده شورشونو ببرن خودمو و خودتو عشق است عزیزم :* .
.

.

برچسب‌ها:


نوشته شده توسط rambod ساعت ۳:۲۸ بعدازظهر

 




من نیازم تو رو هر روز دیدنه...