x
 26 Esfand 1387
Nazi
26 Esfand 1387
Avizhe
دوشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۳
اولین نگاه

اگرچه درد سر می دهم ، اما چه می توان کرد نشخوار آدمیزاد حرف است . آدم حرف هم که نزند دلش می پوسد . ما یک رفیق داریم ، اسمش دمدمی است . این دمدمی حالا بیشتر از یک سال بود موی دماغ ما شده بود که کربلایی تو که ، هم از این روزنامه نویس ها پیرتری ، هم دنیا دیده تری هم تجربه ات زیادترست ، الحمد الله به هندوستان هم که رفته ای پس چرا یک روزنامه نمی نویسی ؟! گفتم عزیزم اولا همین تو ، که الان با من ادعای دوستی می کنی آن وقت دشمن من خواهی شد . ثانیا از اینها گذشته حالا آمدیم روزنامه بنویسیم ، یگو ببینم چه بنویسیم ؟! یک قدری سرش را پایین انداخت و بعد از مدتی فکر ، سرش را بلند کرده گفت : چه می دانم ؟ از همین حرف ها که دیگران می نویسند . اصلا معایب بزرگان را بنویس . به ملت دوست و دشمنش را بشناسان . گفتم عزیزم والله بالله اینجا ایران است . در اینجا این کار ها عاقبت ندارد . گفت پس یقین تو هم مستبد هستی ، پس حکما تو هم بله ... . وقتی این حرف را شنیدم ماندم معطل برای اینکه فهمیدم همین یک کلمه ی تو هم بله ... چقدر آب بر می دارد .
باری چه دردسر بدهم آن قدر گفت گفت گفت تا ما را به این کار واداشت . حالا که می بیند آن روی کار بالاست ، دست و پایش را گم کرده تمام آن حرف ها یادش رفته ...
( از شماره 5 روزنامه صوراسرافیل ، نوشته علی اکبر دهخدا )

خیلی وقته که وبلاگ می خونم . تاریخ دقیقش دستم نیست ولی حدودا 3 سالی میشه که هر روز به وبلاگ های مختلف سر می زنم و مثل صفحات یک روزنامه اون ها رو مطالعه می کنم . خیلی سعی کردم تو این مدت مثل خیلی های دیگه نوشتن رو شروع کنم ولی مشکلات کاریم بهم این اجازه رو نمی داد ، تا اینکه تصمیم نهاییم رو گرفتم .
دلایل زیادی مبنی بر ساخت این وبلاگ داشتم که مهم ترینش روابط زیبا و دلنشینی بود که بین بلاگر ها می دیدم . مثلا وقتی یه نفر غمگین بود همه باهاش هم دردی می کردن و این رابطه در بقیه مسائل نیز صادق بود . وقتی بین دو تا وبلاگ اختلافی پیش می اومد خبرش خیلی سریع تو وبلاگستان می پیچید و همه سعی می کردن که به نحوی مشکل اون دو تا وبلاگ رو حل کنن ( عده ای هم که همیشه در کمین فرصت ها هستند ! ).
به هر حال آویژه هم ساخته شد و در میان امواج پر خروش و سنگین این دریای پر تلاطم حرکت خواهد کرد . امیدوارم که همه چیز تا دقایق پایانی عمرش رو به راه باشد .
تا به حال کتاب های زیادی رو خوندم و با موضوعات مختلفی هم رو برو شدم ولی از بین همه ی اونها دهخدا رو ترجیح دادم . نوشتار ساده و عامیانه ای داره و درکش برای عموم راحته . با اینکه خیلی از نسل ما دور بوده ولی زبان اون ، فاصله ی چندانی با زبان فعلی ما نداره . دوست دارم نوشته هام در قالب دست نوشته های اون باشه . می دونم سخته ولی امتحانش تا حدودی رایگانه !

نوشته شده توسط rambod ساعت ۱۰:۴۲ بعدازظهر

 




من نیازم تو رو هر روز دیدنه...