x
 26 Esfand 1387
Nazi
26 Esfand 1387
Avizhe
جمعه، آبان ۲۷، ۱۳۸۴
آه اگر آزادی سرودی می خواند...

تو این گلدون آشفته
میون این همه تردید
من و تو بی خبر بودیم
به فکر اون گل تبعید
صدای هق هق دیوار
یه دیوار بزرگ و سخت
گناه مردم بی دین
یه رکعت مونده تا رحلت
شبا به فکر روزاییم
شکستن زیر پای رأس
همه خوشبختی آدم
یه لبخند از نگاه ترس
چقدر سختی کشیدیم تا بریم بالا
چقدر جون دادیم ومردیم رو این خاکا
به هر جا می رسیدیم باز کم بود
چقدر دلتنگ بودیم ما تو اون روزا
حالا بالاترینیم روی گلبرگا
حالا چشم انتظاره دیدن دریا
کی فکر می کرد یه روزی از ته گلدون
بیاییم بالا و باز تنها بشیم کنار برگا
یه روزی فکر می کردیم اونجا باید مرد
باید اسباب امید تا به اونجا برد
حالا دیدیم که تنها حسرتی مونده
چه ها ما فکر می کردیم و چه ها شد
( پروردین )
..............
خیلی ساده با یه غفلت کوچیک 3 تا جشنواره مهم رو از دست دادم . جشنواره فیلم کوتاه تهران ، جشنواره فیلم رشد تو مشهد و جشنواره بین الملی دانش آموزان فیلم ساز . این غفلت خیلی خوب یادم موند تا اینکه " سکوت آخر " رو ساختم . حالا به همراه تمام جشنواره های بالا یه اشانتیون هم دارم . زیتون سرخ ...
.............
یه دوست خیلی باحال و قدیمی دارم به اسم فرهد ( فرهاد نه ! دقیقا فرهد ) . خودش معدن کتاب و فیلم و آهنگه بعد حالا یه لیست بلند بالا برای من نوشته که براش پیدا کنم ! یعنی می تونم ؟ :)
گاو
رضا موتوری
بایسیکل ران
مسخ
میزا
قانون بزرگ
راننده تاکسی
و ...
............
خیلی جالبه که آدم برای گرفتن یه دونه بلیط کنسرت شجریان خودشو به ف.. بده بعد مامانش به زیبایی هر چه تمام تر بخواد بره کنسرت . انگار نه انگار 2 آذر تولده منه حالا من باید به بقیه هدیه بدم !
...........
از تولد و هدیه حرف زدم یاد یه روز مهم و تاریخی افتادم . تا چند روزه دیگه یه فرشته بعد از سال ها دوباره متولد میشه .
عاشقانه برای تولدت می گریم ، باشد که اشک هایم را قطره قطره بر روی مروارید گردن بندت بگذاری . براستی که همیشه در کنارت خواهم بود . اشک هایم را به عنوان هدیه ای بپذیر . بپذیر ...
همیشه خنده روی لب هاتون شنا کنه
همیشه زندگی با چشماتون بازی کنه
منم اون سایه تو کنج خیال سرد شب هاتون
همیشه زنده ام با یاد باد و بادبادک هاتون

نوشته شده توسط rambod ساعت ۳:۰۶ بعدازظهر

 




من نیازم تو رو هر روز دیدنه...